پلاک دردسرساز...

پلاک دردسرساز...

خدایا ... !
دستانم را زدم زیر چانه ام ...
مات و مبهوت نگاهت می کنم ...
طلبکار نیستم ...
فقط مشتاقم بدانم ... ته قصه چه می کنی با من ... ؟

آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

تا کِی؟!

خواننده خاموش یه وبلاگیم؛ از شروع تا نیمه راهشون که الان باشه. همیشه از خوندنش شاد می‌شدم، به فکر فرو می‌رفتم و حتی بعضی مواقع هم غمگین... اما الان... دلم گرفته، ناراحت شدم!!! هیچ وقت فکر نمی‌کردم زندگیی که با عشق و تلاش شروع بشه بعد یه فصل زن خونه به این فکر کنه که اگه این راهو نمی‌رفت بهتر نبود؟ اصن این راهی پایان خوبی داره؟؟ یا شایدم به این شک کنه که مرد خونه رو درست انتخاب نکرده!!! کاشکی عشق و دوست داشتن و زندگیشون تاریخ انقضا نداشته باشه praying

عشق هم عشقای پدربزرگ مادربزرگامون...

  • ۹۳/۰۸/۱۷

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی