پلاک دردسرساز...

پلاک دردسرساز...

خدایا ... !
دستانم را زدم زیر چانه ام ...
مات و مبهوت نگاهت می کنم ...
طلبکار نیستم ...
فقط مشتاقم بدانم ... ته قصه چه می کنی با من ... ؟

آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

سوتی

پنج‌شنبه صبح ساعت 10 رسیدم دانشگاه زنگ زدم به دوستام که شما کجایین؟ گفتن سر کلاسیمو کلاس بعدی ساعت 11 هه تو اشتباهی زود اومدی! خلاصه لپ تاپ رو درآوردم و نشستم توی سلف به بازی و همزمان ابراز احساسات می‌کردم :دی و بعدش هم رفتم سر کلاس...

عصر همون روز داشتم برناممو مرور می‌کردم که ببینم چند چندم دیدم بعـــله! بنده صبح کلاس داشتم این ساختمون هم نه، اون ساختون!!! خلاصه فکر کنم آلزایمر گرفتم :دی

پ.ن: از پستایی که گذاشتم کاملا مشخصه که امروز من خونه بودم 
  • ۹۳/۰۹/۰۳

نظرات (۱)

خخخخخخ
این ترم رو پاس کنی صلوات :))
پاسخ:
واقعا :D ینی کلا فراموش کرده بودم :))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی