پلاک دردسرساز...

پلاک دردسرساز...

خدایا ... !
دستانم را زدم زیر چانه ام ...
مات و مبهوت نگاهت می کنم ...
طلبکار نیستم ...
فقط مشتاقم بدانم ... ته قصه چه می کنی با من ... ؟

آخرین مطالب
  • ۰
  • ۱

نیستم این چند روز ولی گفتم بیام یه پست بذارم یه خرده دور همی بخندیم :دی


اولین ســـ...کس تاریخ چگونه شکل گرفت! :دی

حوا: حوصلم سر رفته :((
آدم: برو یکم برگ بچین واسم شورت درس کن!
حوا: نمی‌خوام...
آدم: ای بابا تو هم یکم خلاقیت داشته باش از خودت یه کار دیگه کن...
حوا: چیکار مثلن؟ @_@
آدم: بیا با اینی که جلوم آویزونه بازی کن... :)
حوا: جدن؟!
آدم: آره دیگه خب چه کنم دیگه...
حوا: خب تو هم با مال من بازی کن ;)
آدم: باشه...

چند دقیقه بعد...

حوا: هه هه هه هه چقد باحاله هرچی مالیدمش گنده‌تر شد :))
آدم: آره اونجوری می‌کنی یجوری می‌شم!!! ^_^
حوا: اه منم یجوری می‌شم! ^_^
آدم: مال تو یجوریه نرمه وایسا انگشتمو بکنم توش...
حوا: آیییییییییییییییی سوختم.... :|
آدم: واییییی خون اومد از اون جات نکنه بمیری :((
حوا: چیزتو بکن تو چیزم جلو خونریزی رو بگیر...
آدم: اوففففففف یجور بدی شدم
حوا: اووووی چه حالی می‌ده..تکونش میدی حالش بیشتر می‌شه ^_^
آدم: آره هه ههه وایییییی آخ...
حوا: داره نفسم بند می‌یاد نکنه دارم از خونریزی می‌میرم...
آدم: منم دارم می‌میرم انگار چون نفس منم بند اومده...
حوا: وای خدای من آخ چه حالی می‌ده...
آدم: یه چیزی داره ازم می‌ریزه بیرون اووووووووووخ
حوا: وووووووووووی
آدم: آخ.........آه هه ههه

چند مدت بعدتر... :))


آدم: چرا هر روز شکمت گنده‌تر می‌شه مریض شدی؟

حوا: نیدونم!

آدم: می‌خوای ببرمت دکتر؟

آدم: دکتر چیه؟

حوا: پیش همون پیر مرده که میگفت اسمم ... هه! :)

  • ۹۳/۱۰/۲۶

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی