پلاک دردسرساز...

پلاک دردسرساز...

خدایا ... !
دستانم را زدم زیر چانه ام ...
مات و مبهوت نگاهت می کنم ...
طلبکار نیستم ...
فقط مشتاقم بدانم ... ته قصه چه می کنی با من ... ؟

آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

سالگرد

چند سال پیش 17 بهمن روزی بود که الف بهم پیشنهاد دوستی داد جمعه ای که گذشت 17 بهمن بود اون روز چون من مهمونی بودم نشد بریم بییرون. شنبه که بیرون رفتیم با دو تا شاخه گل اومده بود دنبالم ^_^
این چند وقته الف خیلی پیگیر کار بود و سعی می‌کرد که نظر منو هم به کارش جلب کنه یکی دو دفعه هم پیشنهاد داده بود که بریم محل کارش اما نشده بود؛ اما اون روز وقت خالی زیاد آوردیمو رفتیم با دوستاش و محل کارش آشنا شدیم!
و برگشتنی هم با دوستش و خواهرش منو تا نزدیکای خونه رسوندن و کلی از کارشون حرف زدیم...

در کل روز خوبی بود Heart Smile
  • ۹۳/۱۱/۲۱

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی