سلام یا اتمام یه خداحافظی! هر کدوم که به نظر شما بهتره ;)
یه مدت خعلی خعلی طولانی نبودم... افکارم، روابطم قاطی پاتی شده بود و نیاز به تعمیر داشت، بعدشم یکی از دوستام داره وارد یه مرحله جدیدی از زندگیش میشد و میشه (همون قاطی مرغا شدن خودمونی :دی) و نیاز به همفکری داشت شدید... حالا برگشتم و میخوام که از نو شروع کنم!
کلی خبر دارم که براتون بگم...
یه مدت خعلی خعلی طولانی نبودم... افکارم، روابطم قاطی پاتی شده بود و نیاز به تعمیر داشت، بعدشم یکی از دوستام داره وارد یه مرحله جدیدی از زندگیش میشد و میشه (همون قاطی مرغا شدن خودمونی :دی) و نیاز به همفکری داشت شدید... حالا برگشتم و میخوام که از نو شروع کنم!
کلی خبر دارم که براتون بگم...
تو این چند روز اخیر و تا آخر این ماه، آخرین امتحانای کارشناسی رو پیش روم دارم و خدا رو شکر تا اینجا خب بودن.
راستی تو این مدت یه گلدون گوجه گرفتم از این گوجه ریزا خیلی خوشگله ^_^ حالا عکسشو میذارم ببینین؛ چند تا دونه هم ازش چیدم باهاش املت درست کردم، جاتون خالی خیلی خوشمزه بود
امسال بهترین جشن تولدم رو داشتم با بهترین کادوها ولی قشنگترین قسمتش این بود که یادشون بود دوستای دانشگاهم با گرفتن شرینی و یه فلش به عنوان کادو و دعوت به یه نهار تو البیک یه خاطره خیلی قشنگ برام درست کردن؛ یه اکیپ دیگه از دوستامم با گرفتن یه جشن تولد و بزن و بکوب اساسی، بیشتر سورپرایزم کردن به عنوان کادو هم برام یه پیراهن مجلسی گرفتن و یه بلیت کنسرت گروه سون!
جاتون خالی همین جمعهای که گذشت کنسرتشون بود خیلی خوب بود ^_^ آخر شب دیگه صدام درنمیومد :))
کارای ادارییم که داشتم تموم شد و براش وکیل گرفتم و دست به دعا منتظر نتیجه نشستم
آهان، یادم اومد یه عروسی خیلی خوبم رفتم و به بهانه عروسی کلی لباس خریدم فرصت طلب ینی این :دی
کنکور ارشدم صبح قبل از این که برم کنسرت دادم گرچه فکر نکنم نتیجهش زیاد دیدنی باشه نابود کردم خودمو با این تعریف کردن :))
عقد کنون همون دوستم که بالا گفتمم بعد ماه رمضونه و من موندم که چی بپوشم :دی
کارآموزی و پروژهمم گذاشتم که خرزو خان روش کار کنه :)) یه همچین آدم دل گندهای هستم من!
و دارم تدارک یه جشن فارغ التحصیلی با یه سری از بچههای دانشگاه میبینم البته هنوز تو مرحله برنامهریزیم
و درنهایت، تو رابطهم هم با الف همچنان بالا و پایین وجود داره و از تلاش برای پیشرفت این رابطه خسته شدم چون همیشه وقتی فکر میکنم همه چیز عالیه یه چیزی رو میشه وگند میزنه به چیزایی که تازه بهش داشتم باور پیدا میکردم! چه جمله بندی داغونی جای فردوسی خالی
راستی تو این مدت یه گلدون گوجه گرفتم از این گوجه ریزا خیلی خوشگله ^_^ حالا عکسشو میذارم ببینین؛ چند تا دونه هم ازش چیدم باهاش املت درست کردم، جاتون خالی خیلی خوشمزه بود
امسال بهترین جشن تولدم رو داشتم با بهترین کادوها ولی قشنگترین قسمتش این بود که یادشون بود دوستای دانشگاهم با گرفتن شرینی و یه فلش به عنوان کادو و دعوت به یه نهار تو البیک یه خاطره خیلی قشنگ برام درست کردن؛ یه اکیپ دیگه از دوستامم با گرفتن یه جشن تولد و بزن و بکوب اساسی، بیشتر سورپرایزم کردن به عنوان کادو هم برام یه پیراهن مجلسی گرفتن و یه بلیت کنسرت گروه سون!
جاتون خالی همین جمعهای که گذشت کنسرتشون بود خیلی خوب بود ^_^ آخر شب دیگه صدام درنمیومد :))
کارای ادارییم که داشتم تموم شد و براش وکیل گرفتم و دست به دعا منتظر نتیجه نشستم
آهان، یادم اومد یه عروسی خیلی خوبم رفتم و به بهانه عروسی کلی لباس خریدم فرصت طلب ینی این :دی
کنکور ارشدم صبح قبل از این که برم کنسرت دادم گرچه فکر نکنم نتیجهش زیاد دیدنی باشه نابود کردم خودمو با این تعریف کردن :))
عقد کنون همون دوستم که بالا گفتمم بعد ماه رمضونه و من موندم که چی بپوشم :دی
کارآموزی و پروژهمم گذاشتم که خرزو خان روش کار کنه :)) یه همچین آدم دل گندهای هستم من!
و دارم تدارک یه جشن فارغ التحصیلی با یه سری از بچههای دانشگاه میبینم البته هنوز تو مرحله برنامهریزیم
و درنهایت، تو رابطهم هم با الف همچنان بالا و پایین وجود داره و از تلاش برای پیشرفت این رابطه خسته شدم چون همیشه وقتی فکر میکنم همه چیز عالیه یه چیزی رو میشه وگند میزنه به چیزایی که تازه بهش داشتم باور پیدا میکردم! چه جمله بندی داغونی جای فردوسی خالی
- ۹۴/۰۳/۱۱