پلاک دردسرساز...

پلاک دردسرساز...

خدایا ... !
دستانم را زدم زیر چانه ام ...
مات و مبهوت نگاهت می کنم ...
طلبکار نیستم ...
فقط مشتاقم بدانم ... ته قصه چه می کنی با من ... ؟

آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

خلوت

مدیر شعبه مون داشت از واحد روبرویی رد می‌شد کمین کردم ببینم از دم اتاقمون میگذره یا نه که دیدم بعله از همین سمت میاد مرخصیامو برداشتم که بدم بهش امضا کنه (با کلی امید که حالش خوب باشه) دیدمش صداش کردم بعد خسته نباشید و اینا گفتم ببخشید مزاحم شدم مواقع دیگه سرتون شلوغه نمیشه شما رو دید و امضا گرفت همونجور که تکیه شو داده به دیوار و خم شده برگشته میگه نه خواهش میکنم ... خلوت ش کردم که! من با دیلی :))) آهان از اون جهت :دی

  • ۹۶/۰۸/۲۷

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی