پلاک دردسرساز...

پلاک دردسرساز...

خدایا ... !
دستانم را زدم زیر چانه ام ...
مات و مبهوت نگاهت می کنم ...
طلبکار نیستم ...
فقط مشتاقم بدانم ... ته قصه چه می کنی با من ... ؟

آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

خسته مممممم

از زمان شروع به نوشتن این پست، تقریبا 46 دقیقه مونده تا ساعت کاری مزخرفم تموم شه و من برم خونه. امروز هم برای من یه روز شلوغ بود. اینجایی که کار میکنم یه محیط خاله زنک و پر از کشمکش و جنگ اعصاب داره و این بیشتر از هر چیزی انرژیمو میگیره، آدمای منفی دوروبرم و این که باید هر لحظه حواسمو جمع کنم که اوضاع در چ حاله و چیزی پیش نیاد هم یه علته و این که من رو بازی کنم و یکی زیرآبی بره هم مزید علته...

خلاصه خستم و انرژی لِس. کسی پیشنهاد، انتقادات، نظرات نداره؟!؟ پذیراماااا... نبود؟!؟ هعی من رفتم...
  • ۹۶/۰۸/۳۰

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی