پلاک دردسرساز...

پلاک دردسرساز...

خدایا ... !
دستانم را زدم زیر چانه ام ...
مات و مبهوت نگاهت می کنم ...
طلبکار نیستم ...
فقط مشتاقم بدانم ... ته قصه چه می کنی با من ... ؟

آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

بعد از هیاهوهای بهار امسال، در عرض ده روز از محیط کارم ب راحتی بیرون اومدم و حدود دو ماه بیکار چرخیدم (بماند داستاناش) ولی 

مدعی خواست ک از بیخ کند ریشه ما      غافل از آنکه خداییست در اندیشه ما

خلاصه ش می‌شه همون ضرب المثل چاه کن ته چاهه! حالا ینی چی؟!؟ ینی اون کسی ک تلاش میکرد برای زمین زدن من، بعد کلی آزار و صفحه گذاشتن پشت سر من و بقیه، آخر سر رسوا شد چ مالی چ اخلاقی؛ ب حدی ک ب جیم سه نقطه بودن میشناسنش!!!

اون موقع اندر حکمت خدا و عدالتش موندم و گِله هم بهش کردم!!! البته اون موقع هااا🙈 ولی حالا... دلم میخواست خنک شممم ولی در این حدم، دلم براش گرفت ...

خلاصه نگرانم برای یار سوسیس کالباس شده‌ای ک اینقدر منو کاشته 😆 خداجونم ب خاطر خودم بهش رحم کن نذار ناکام از دنیا برم 😅😅😅


پ.ن: از ۱۹ تیر ماه توی ی مدرسه ب نام و معروف دوره اول دبیرستان مشغولم... خدا رو شکر میگذره. خیلیی این در و اون در زدم برای کار نشد ولی اینجا در عرض دو روز جور شد و متعجبم از قسمت و حکمتش... 


پ.ن ۲: خدایاااا حکمت این چیه؟!؟ 😅😅😅

  • ۹۷/۰۶/۲۴

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی