با یکی از همکارام ک بعد من اومده و تو کارا کمکم قرار بود بکنه و میکنه، ب شدت مچ شدم شایدم ی نوع دوست ک فکر میکنم موندگاریم...
داخل پرانتز بگم حسم بهش خیلی خوبه و ادم منصفیه
دیروز داشتیم با هم برمیگشتیم اولش خیلی آدمیزادوار می رفتیم نمیدونم خر درونش چ حسی پیدا کرد ک دست ب درخت شد و درخت تکون میداد تا برگ بریزه و خنگول بازی درآورد در همون حالت ک داشتم بهش میگفتم نکن این مسیر مدیرمونه، دیگه ب جمله بعدی نرسید مدیرمون با ماشین از کنارمون رد شد و شیشه رو داد پایین گفت چقدر شیطنت میکنین شما دو تااااا
همکار 😲😲😲
من 😨💩
مدیر 😈😁😁
پ. ن: بعدش بهم میگه همش تقصیر توعه؛ من میرم مهرمو میذارم اجرا !!!
( ربط این داستانو ب شوهرش نفهمیدم 😁 )
- ۹۷/۰۹/۱۶