چند سال پیش 17 بهمن روزی بود که الف بهم پیشنهاد دوستی داد جمعه ای که گذشت 17 بهمن بود اون روز چون من مهمونی بودم نشد بریم بییرون. شنبه که بیرون رفتیم با دو تا شاخه گل اومده بود دنبالم ^_^
این چند وقته الف خیلی پیگیر کار بود و سعی میکرد که نظر منو هم به کارش جلب کنه یکی دو دفعه هم پیشنهاد داده بود که بریم محل کارش اما نشده بود؛ اما اون روز وقت خالی زیاد آوردیمو رفتیم با دوستاش و محل کارش آشنا شدیم!
و برگشتنی هم با دوستش و خواهرش منو تا نزدیکای خونه رسوندن و کلی از کارشون حرف زدیم...
در کل روز خوبی بود
این چند وقته الف خیلی پیگیر کار بود و سعی میکرد که نظر منو هم به کارش جلب کنه یکی دو دفعه هم پیشنهاد داده بود که بریم محل کارش اما نشده بود؛ اما اون روز وقت خالی زیاد آوردیمو رفتیم با دوستاش و محل کارش آشنا شدیم!
و برگشتنی هم با دوستش و خواهرش منو تا نزدیکای خونه رسوندن و کلی از کارشون حرف زدیم...
در کل روز خوبی بود