راستش؛
ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﺣﻖ ﺑﺎ ﻣﻨـــــــــــــــــــــــــﻪ ،
فقط … ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺍﺛﺒﺎﺗﺸﻮ ﻧﺪﺍﺭﻡ …!
Jim Carrey
راستش؛
ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﺣﻖ ﺑﺎ ﻣﻨـــــــــــــــــــــــــﻪ ،
فقط … ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺍﺛﺒﺎﺗﺸﻮ ﻧﺪﺍﺭﻡ …!
Jim Carrey
همیشه میگن سالی که نکوست از بهارش پیداست؛ اما مثل این که امسال، سال من نیست اون از اول سال که دوستم فوت شد :'(( بعدش هم بحثهای همیشگی با آقای الف و رفتنش به سربازی و استرسهای سربازی و مریضی آقای الف زمانی که سربازی بود و مرخصیهایی که با میان وعده دیدار شروع یا تموم میشد و درنهایت بحث آخری که باعث شد باز قهر کنیم یه قهر طولانی که هنوزم ازش بیخبرم :(( این هم از فوت خواننده مورد علاقهم... همه مشکلات دانشگاهی هم، همچنان باقیست فقط از روزی به روزی دیگه و از جلسهای به جلسهای دیگه منتقل میشه و من الله توفیق ;)
هدف لازم شدم...!!! باید یه هدف پیدا کنم وگرنه افسردگی میگیرم
این آخرین شعریه که ازش هست؛ میخواست وقتی خوب شه بخونه :'(
«سرت رو برنگردوندی ببینی داره دنیا سرم آوار میشه
چقدر این صحنه تاریک رفتن داره تو زندگیم تکرار میشه
سرت رو برنگردوندی ببینی چقدر خواهش توی چشمات دارم
ببینی کاری از من برنمییاد به جز این که ازت چشم برندارم»
دریافتشاید گاهی اوقات گله کنم که چرا این کارو کردم چرا اون کارو کردم اگه این کارو میکردم بهتر نبود اگه ... اما ... شاید ... ای کاش ... فلان و بهمان!!!
ولی تهش از اینی که پیش اومده راضیم! حالا اگه گفتین چرا؟! چون اگه اون تصمیما رو نمیگرفتم و اون کارا رو انجام نمیدادم، اینی نمیشدم که الان بودم و هستم!!! (یه همچین آدم خودشیفتهای هستم من )
ساعت 1 و 53 دقیقه نصف شب یا بهتر بگم صبح!!!
اینجا تهران است،
از اتاق خوابم گزارش میدم :))
کم مونده لای چشام چوب کبریت بذارم، ولی این گزارش لعنتی همچنان ادامه داره :((
اِی تو روح من که هنوز بیدارم!!!
شب بخیر... نه!!! ینی صبح بخیر!!!
خواننده خاموش یه وبلاگیم؛ از شروع تا نیمه راهشون که الان باشه. همیشه از خوندنش شاد میشدم، به فکر فرو میرفتم و حتی بعضی مواقع هم غمگین... اما الان... دلم گرفته، ناراحت شدم!!! هیچ وقت فکر نمیکردم زندگیی که با عشق و تلاش شروع بشه بعد یه فصل زن خونه به این فکر کنه که اگه این راهو نمیرفت بهتر نبود؟ اصن این راهی پایان خوبی داره؟؟ یا شایدم به این شک کنه که مرد خونه رو درست انتخاب نکرده!!! کاشکی عشق و دوست داشتن و زندگیشون تاریخ انقضا نداشته باشه
عشق هم عشقای پدربزرگ مادربزرگامون...