پلاک دردسرساز...

پلاک دردسرساز...

خدایا ... !
دستانم را زدم زیر چانه ام ...
مات و مبهوت نگاهت می کنم ...
طلبکار نیستم ...
فقط مشتاقم بدانم ... ته قصه چه می کنی با من ... ؟

آخرین مطالب

۴ مطلب در بهمن ۱۳۹۶ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

استعفا

بالاخره چند روز پیش معاون رئیس بخش خودمون رو دیدم و استعفا دادم و صحبت کردیم و و و نتیجه نهایی این شد که این داستان رفتنم بمونه برای بعد نمایشگاه. نمیدونم باید خوشحال باشم یا نگران؛ خوشحال برای اینکه بالاخره خلاص میشم نگران برای این که باید فکر یه درآمد باشم!

  • ۰
  • ۰

آدم خوب یا بد

داشتیم با دوستام حرف میزدیم به یه دو راهی رسیدیم میگم که شمام فکر کنین: فرض کنین با کسی دوست شدین و حرفی از آینده هم نزدین بعد یه مدت طولانی و عشقولانه شدن و تو دوسم داری و من دوست دارمای آنچنانی و این حرفا، با هم که حرف میزنین متوجه میشین طرف قصد ازدواج نداره تو هم قصد ازدواج با بقیه رو نداری... حالا چی کار میکنین؟ کات میکنن یا ادامه میدین؟ طرف آدم خوبیه که بهتون گفته یا آدم بدیه؟
  • ۱
  • ۰

دوست دارم

بهش میگم چندتا دوستم داری؟!؟ میگه دو تا بعد کلی چشم غره و حرص و جوش خوردن و چپ و چول نگاه کردن میگه خب دوتا بلدم بشمارم :دی

  • ۰
  • ۰

روزای خوب

بالاخره بعد از کلی روزای بد، روزای خوب تو راهن ^_^ روزایی که تموم اشیا و آدمای اطرافت داد میزنن که قراره همه چیز خوب و مطابق میلت پیش بره (شاید نه در همه مواقع ولی در 90% مواقع قطعیه). برای همتون این روزا رو آرزو میکنم <3



پ.ن: قشنگ معلومه همه چیز خوبه :دی