پلاک دردسرساز...

پلاک دردسرساز...

خدایا ... !
دستانم را زدم زیر چانه ام ...
مات و مبهوت نگاهت می کنم ...
طلبکار نیستم ...
فقط مشتاقم بدانم ... ته قصه چه می کنی با من ... ؟

آخرین مطالب

۲۸ مطلب در آذر ۱۳۹۳ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

گــــــــاز

اینقدر کیف می‌ده گاز بگیری وقتی طرف تو یه حال دیگه‌س بعدشم بگی واسه خودمه به تو چه؟! ゜*ひげ*゜ のデコメ絵文字
  • ۰
  • ۰

گیر کردم

گیر کردم بین الف و مادرم و می‌خوام هردوشون رو راضی نگه دارم و به هیچ کدومشون هم نمی‌تونم چیزی بگم 

از همون اوایل که با الف دوست شدم با مادرم مشکل داشتم. مادرم از الف خوشش نمی‌یاد از نمونه بارز رفتارش اینه که وقتی می‌فهمه یا شک می‌کنه محدودم می‌کنه یا اگه با الف هستم اینقدر زنگ می‌زنه که کلافه می‌شم

از طرفی الف به ظاهر قبول می‌کنه ولی جوری رفتار می‌کنه که قهره


مثل الان، انگار به هر دو طرف بدهکارم...

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۰
  • ۰
سکانس اول - خونه:
هستی جلوی تی وی دراز کشیده حالت خواب و بیدار. گوشیش هم توی اتاقش بود الف اسمس می‌ده یه ساعتی می‌گذره و هستی متوجه نمی‌شه الف زنگ می‌زنه. هستی بین خواب و بیدار می‌ره گوشیو جواب می‌ده؛ الف مرخصی ساعتی گرفته و می‌گه حاضر باشه میاد دنبالش. هستی بهش می‌گه کلاس داره الف می‌گه باشه زود برمی‌گردیم... هستی شروع می‌کنه به حاضر شدن.
  • ۰
  • ۰

پست خلاصه

خلاصه مطلب: رفتم، همو دیدیم، حرف زدیم، بحث کردیم، دعوا کردیم، خر شدم، آشتی کردیم و اومدیم
  • ۰
  • ۰

دیوونه

به روی خودش نمی‌یاره که دیروز زنگ نزده و اسمس می‌ده: سلام کجایی؟ منم می‌ذارم پنج ساعت بعد جواب ‌می‌دم: وات د فاز؟! فاز خود را با رسم شکل توضیح دهید...

درحالیکه که می‌خنده زنگ می‌زنه و با خنده همون جملات رو تکرار می‌کنه؛ نمی‌تونم بخندم چون از دستش شاکیم که برنامه دیروزم رو بهم ریخته و مثل یه بمب ساعتی منفجر می‌شم به قول الف فقط جیغ جیغ می‌کنم و اون هم انگار لذت می‌بره از حرص خوردن من و هرچقدر من بیشتر شاکی می‌شم اون بیشتر آرامش خودش رو حفظ می‌کنه و درنهایت آرامش برای این که دیروز زنگ نزده می‌گه: نیست که تو خیلی نگران بودی؟! خیلی زنگ زدی بپرسی زنده‌م یا مرده؟! و من می‌گم که نه این جوری نیست تو حتی به خودت زحمت ندادی یه زنگ بزنی یا نه حتی یه اسمس یزنی که من نمی‌رسم از پادگان بیام و ... الف بحث رو کِش نمی‌ده و اینقدر شوخی می‌کنه که خنده‌م می‌گیره و بهش می‌گم به خدا دیوونه‌ای 森ガール かわいい 静止 のデコメ絵文字 می‌خنده و می‌گه اگه عقل داشتم که دیوونه نبودم، تو دیوونه‌م کردی و هر دو می‌خندیم ^_^
نمی‌تونم منکر این اخلاقش بشم که در اوج عصبانتیت هیچ چیزی نمی‌گه و آرامش خودشو حفظ می‌کنه و جواب نمی‌ده و در آخرین مرحله می‌ذاره می‌ره این ماندگارترین و دومین و بهترین خصوصیت اخلاقیشه ゜*ひげ*゜ のデコメ絵文字
بحث رو به وایبر می‌کشونه و خیلی چیزای دیگه که الان حوصله‌م نمی‌کشه بنویسم :P و دستم می‌ره روی اسکرین و اشتباهی قطع می‌شه... زنگ می‌زنم اما ج نمی‌ده اسمس می‌زنم و بهش می‌گم که دستم اشتباهی خورد قطع شد بازم جواب نمی‌ده :\

یه خرده بعدتر اسمس می‌ده که بزن کانال سه فیلم «همه چیز آنجاست» رو ببین! در اینجور مواقع حرفایی که می‌خواد بزنه و نمی‌تونه رو بگه اینجوری بیان می‌کنه و فیلم در اون صحنه حرفای پسری بود به دختری که مورد علاقشه
این هم از آخرین ساعات روز من

آهان اینم قسمت جالب مکالمه من و الف:
الف: باز از دست کی عصبانی هستی :) من: عمه‌م :|



پ.ن: امروز از 9 تا 7 سر کلاس بودم رسیدم خونه 8.30 بود دارم می‌میرم از خستگی :(((
        راستی امروز یه زیارت هم رفتم جاتون خالی... نخطع
  • ۰
  • ۰

فاز خود را با رسم شکل توضیح دهید @_@


الف از اون روز هر روز زنگ می‌زنه؛ دیروز هم به همین منوال بود. چند روزی جواب ندادم اما دیروز بهش گفتم که این بار همه چی رو یکسره می‌کنیم و هر کس پی کار خودش می‌ره اما اون به منظور دیگه‌ای برداشت کرد و بنای شوخی رو گذاشت و قرار شد که زنگ بزنه و هماهنگ کنه که چ ساعتی و کجا حرف بزنیم. اما اگه شما از اون خبری شنیدید منم شنیدم

اینو حتما باید از الف بپرسم: وات دِ فاز؟ فاز خود را با رسم شکل توضیح دهید 

  • ۰
  • ۰

در رابطه اگر من و تو ...


در رابطه اگر کسی سکوت می‌کند به این معنی نیست که حرفی برای گفتن ندارد، بلکه شاید به این معنی است که نمی‌خواد با کلمات آزار دهد...

در رابطه اگر کسی کوتاه می‌آید به معنی ناتوان بودن نیست، شاید دیگری را ارزشمند می‌داند.

اگر کسی رابطه را ترک می‌کند شاید به این دلیل است که ارزش را در نبودن می‌بیند نه در بودن آزار دهنده و ترک کردن صرفا بی‌توجهی نیست.

در رابطه اگر کسی تقصیرها را بر گردن می‌گیرد به این معنی نیست که واقعا مقصر است بلکه شاید می‌خواهد تنش‌ها را کاهش دهد.

در بگومگوها اگر کسی فریاد نمی‌زند به این دلیل نیست که صدایش بلند نیست بلکه می‌داند فاصله با صدای بلند از بین نمی‌رود بلکه بیش‌تر می‌شود.

در رابطه اگر کسی خاطرات ناخوشایند را به میان نمی‌آورد به این معنی نیست که زخم نخورده بلکه می‌داند یادآوری دردها به درمان زخم‌ها کمکی نمی‌کند.

  • ۰
  • ۰

مرغ یک پا

فکر کردم دیگه همه چی با اون اسمس تموم شدش ولی اشتباه می‌کردم!!! دیشب دوباره زنگ زد دوباره حرف زدیم و می‌خواد که همو ببینیم و من مخالفت کردم و گفتم تو همش می‌گی تغییر کردی ولی اینجوری نیست و الف مرغش یه پا داره که باید حضوری حرف بزنیم
پیش خودم فکر کردم دیگه چیزی نیست که بخوام نگرانش باشم، من تصمیمو گرفتم پس بذار تلاششو بکنه و ببینه که این بار کوتاه نمی‌یام موافقت کردم و الف پیشنهاد داد که یه ساعت بعد که می‌شد ساعت 7 همو ببینیم و من هم گفتم که نمی‌شه و بازم زنگ و اسمس تا حرف رو قبول کنه که نمی‌شه.

یه توصیه واسه خودم: شخص شخیص عزیزم این پیش درآمده یه دعوای بزرگه، خودتو آماده کن و کوتاه نیا!!!
  • ۰
  • ۰

دوست معمولی (2)

همون شب تصمیمو گرفتم و سعی کردم که اگه الف نمی‌تونه سر حرفش وایسه من تصمیم بگیرم. کلی فکر کردم و حرفامو تو چند تا اسمس زدم: این که ازت خوشم می‌یاد باعث نمی‌شه رفتاراتو نبینم تو همیسشه یعد یه مدت دیگه نمی‌تونی ادامه بدی غیبت می‌زنه و دوباره و دوباره و دوباره این داستان تکرار می‌شه...
نیاز نیست هر بار خودمونو اذیت کنیم فقط کافیه قبول کنیم که نمی‌تونیم با هم ادامه بدیمو فراموش کنیم چون هر دومون خسته شدیم
مگه این که تو بخوای خلاف این چیزایی که هستو بهم نشون بدی!!! و اثبات کنی که حق با توعه و من اشتباه کردم که بعید می‌دونم